Web Analytics Made Easy - Statcounter

  شهریار صوفیانی

   شنبه سوم تیر سال 1402؛ اینجا تبریز، محلۀ خاقانی، جلوی درِ ساختمان زیبای خانۀ تاریخی حسن رستگار -که محل «بنیاد پژوهشی شهریار» است- ایستاده‌ام. امروز قرار است برگ زرین دیگری در فرهنگ ایران، به نام تبریز ورق بخورد.

   «امیرِ بخارا» به تبریز آمده تا او و تبریز، میزبان یکی از بزرگترین و محبوب‌ترین دانشمندان و ادبای تاریخ زبان و ادب پارسی باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ششصد و هفتاد و نهمین شب و شاید خاص‌ترین شب از شب‌های بخارای علی دهباشی، به نام «شب مهری باقری»، که عمیقاً تحت تاثیر حضور تاریخی حضرت استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در تبریز قرار گرفته است.


   ساعت حوالی 3 ظهر است. خورشید درست وسط آسمان است و تیرماه که معمولاً گرم‌ترین ماه در آذربایجان است و من هم امروز از حوالی 9 صبح در خیابان‌های تبریز، زیر آسمان کاملاً صاف و آفتابی شهر قدم زده‌ام، طبعاً باید خسته و گرمازده باشم. اما نه؛ نه خیلی گرما را احساس می‌کنم و نه خستگی. خنکای دلنوازی هم در هوا هست.

    گویی بادهای سرد و «تب»ریزِ زمستان‌های تبریز، داغی کویرهای مرکزی ایران را در آغوش گرفته و حاصلِ این آغوش برای ما نسیم خنک و جان‌افزایی در دلِ تابستان ساخته است.

    شاید اگر امروز قاآنی شیرازی کنارم بود به جای «حبذا از هوای نیشابور، که بُوَد مایۀ نشاط و سرور»، می‌سرود: «حبذا از هوای تبریز، که بُود چنین دل‌انگیز».

    اصلاً چه فرقی می‌کند که قاآنی آن زمان چه گفته؟! وقتی که امروز قرار است تبریز، هوایش نِشابوری باشد و مایۀ نشاط و سرور؛ و البته مایۀ فخر ایران و ایرانی. وقتی که امروز قرار است تبریز فقط تبریز نباشد؛ بخارا باشد، خراسان باشد، نِشابور و کَدکَن باد؛ وقتی که امروز، تبریز می‌خواهد خودِ خودِ ایران باشد...


ساعت حوالی 3 و نیم، چند نفر جلوی درِ بنیاد می‌رسند. زنگ در را می‌زنند. به خودم گفتند لابد نمی‌دانند برنامه ساعت پنج آغاز می‌شود یا اینکه مثل من تابِ زیر آفتاب به انتظار نشستن را ندارند.

بعداً اما فهمیدم که یکی از سخنرانان جلسه بود که به همراه چند تن از دوستانش از ارومیه آمده‌اند: سجاد آیدنلو، شاهنامه‌شناس مشهور اُرموی که علاوه بر دانشمند بودن در حوزۀ تخصصی‌اش، مشهور است به سجایای اخلاقی متعدد از جمله زودتر از موعد به محل قرار رسیدن! دقایقی بعد هم البته یکی از خوش‌اخلاقی‌هایش نصیب من و چند تنِ دیگر شد؛ وقتی نگهبان در را باز کرد و یکی از مسئولان بنیاد برای استقبال نزد او آمدند، بعد از سلام و احوال‌پرسی از آنها خواهش کرد که در را باز کنند تا ما داخل برویم و زیر آفتاب نمانیم.


وارد سالن محل برگزاری جلسه شدم و دیدم جناب دهباشی با دکتر محمد طاهری خسروشاهی از فعالان فرهنگی تبریز -که اگر اشتباه نکنم اخیراً ریاست بنیاد ایران‌شناسی آذربایجان شرقی را عهده‌دار شده- مشغول گپ و گفت است.

   با وجود اینکه حدود 150 صندلی در سالن و تعدادی هم در راهرو و حیاط چیده شده بود، اما از آنجا که می‌دانستم ساعت پنج عصر که برنامه آغاز شود بعید بتوان جایی برای نشستن پیدا کرد، فرصت را غنیمت شمردم و در همان جلوی سالن یک جای خوب برای خودم انتخاب کردم.

   حدود نیم ساعتی نشسته بودم که ناگهان به صورت غریزی لمحه‌ای بر پشت سرم انداختم. آنچه دیدم باعث شد به خودم بگویم چه زود ساعت پنج شد. اما نگاهی به تلفنم انداختم دیدم ساعت چهار است!

   انتظار استقبال کم‌نظیر از این برنامه را داشتم اما دیگر نه در این حد که یک ساعت قبل از آغاز آن، ظرفیت سالن پر شود. تجربۀ چون منی که در تمام سالهایی که به برنامه‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... رفته‌ام و جملگی با تاخیر شروع شده‌اند بهم می‌گفت این برنامه هم به دلایلی با تاخیر آغاز خواهد شد. اما اشتباه فکر می‌کردم!

   برای اولین بار در عمرم داشتم می‌دیدم که یک برنامه به دلیل استقبال نه کم‌نظیر که بی‌نظیر مردم، زودتر از زمان اعلامی آغاز می‌شود. ساعت حوالی ساعت 4 و نیم بود که جناب استاد شفیعی کدکنی به سالن محل برنامه آمد. و چه آمدنی...


مردم همه ایستادند و یک باریکه‌ای را باز کردند که استاد به جلوی سالن برسد. در طول راه هر کس به هر طریقی که پیشتر به آن فکر کرده بود یا نکرده بود، به استاد ابراز لطف می‌کرد و استاد نیز یکایکشان را با گشاده‌رویی عجیب و خارق‌العاده‌ای پاسخ می‌داد.

   در میانه‌های سالن پیرمردی هم سن و سال استاد روی ویلچر نشسته بود و گویا از شعرای قدیمی تبریزی بود؛ استاد را که دید برایش شعری به دو زبان فارسی و ترکی آذری خواند و استاد شفیعی در کمال فروتنی، کمر خمیده‌اش را خمیده‌تر کرد و بر دستان آن پیرمرد بوسه زد. اشک در چشمان پیرمرد جاری شد و مشخص بود که از آن میزان فروتنیِ استاد بس خجالت‌زده شده است.

 
کمی جلوتر دختران نوجوان و جوانی ایستاده بودند که اگر بنا بر قضاوت بر اساس پوشش و ظاهرشان بود، شور و شعفی که از دیدن میهمان امروزشان پیدا کرده بودند، از برای دیدار مهرو پسرکانِ کُره‌ای «بی‌تی‌اس»ی بود، نه پیرمردِ کدکنی‌ای که زندگی در میانۀ دهۀ نهم زندگی، قامتش را خمیده و صورتش را پر از چین و شکن کرده است!

   جالب اینکه چند قدم بعد هم یک خانم چادری جلو آمد و قضاوت او نیز اگر بر اساس پوشش بود، چیز دیگری جز آن بود که دیدم؛ خانم دست استاد را در دست خود گرفت و مصرع زیبای مولوی «ای یوسف خوشنام ما خوش می‌روی بر بام ما» را برای استاد خواند و استاد نیز چونان پدری، دست دختر مَحرمش را فشرد و لبخندی به او هدیه داد.

   چند قدم آن طرف‌تر خانم نسبتاً مسنّی که با استاد فاصله‌اش زیاد بود و امیدی به دیدنِ استاد از نزدیک‌تر نداشت، به ناچار صدایش را بلندتر می‌کرد و با زبان مادری و لحن مادرانه، قربان‌صدقۀ استاد می‌رفت: «یاشاسین، یاشاسین، خوش گلیبسن، ایاخلارین قوربان، گوزلرین قوربان، جانیم سنه قوربان». (زنده باد، زنده باد، خوش آمدی، قربان قدم‌هایت، قربان چشم‌هایت، جانم به قربان تو.)


البته طبعاً مجلس فقط زنانه نبود که در روایت بالا فقط به نحوۀ دیدار آنها با استاد اشاره کردم. مردان هم بودند و روایت نحوۀ دیدار آنها با استاد نیز دیدنی و شنیدنی است. اما به هر حال، هم ایران امروزمان زنانه‌تر از هر زمان دیگری شده و هم مجلس برای بزرگداشت یک بانوی فرهیخته در سپهر فرهنگی کشورمان بود. پس آقایان حق دهند که در این سیاهه بیشتر به شرح مصاحبت بانوان با استاد پرداخته‌ام! خود استاد شفیعی کدکنی هم برای حال و هوای این روزها اینچنین سروده است: 


«بیا ای دوست این‌جا در وطن باش / شریک رنج و شادی‌های من باش 
زنان این‌جا چو شیر شرزه کوشند /اگر مردی در این‌جا باش و زن باش»


این دو بیت را یکی از سخنرانان برنامه، دکتر سجاد آیدنلو، در آغاز سخنرانی خویش برای حاضران خواند. همو که در پایان سخنرانی‌اش نیز شعری در ثنای استاد شفیعی خواند که «نشاط عیش» را در هر کس از حاضران می‌شد دید: 


تنها نه آفتاب نشابور و کدکنی / در این شبان تیره، چراغان میهنی
ده قرن شوق و ذوق و هنر در تو خفته است / تو سومین هزارۀ این باغ و گلشنی


  استقبال اقشار گوناگون مردم تبریز از استاد شفیعی کدکنی به گونه‌ای بود که به قول مثلی رایج در فضای مجازی، خطاب به ایشان می‌توان گفت: «سلبریتی شمایی، بقیه ادایت را درمی‌آورند!» پیر و جوان، زن و مرد، پزشک و کارگر، معلم و محصّل و ...؛ خلاصه از هر قشر و طیفی، طوری نسبت به استاد ابراز محبت می‌کردند که گویی یک چهرۀ مقدس را دیده‌اند. به راستی راز این محبوبیت بی‌نظیر چیست که این خادم و پیرغلامِ «قند پارسی» را اینگونه محبوب و عزیزِ آذربایجانی‌ها کرده است؟!


راستی؛ می‌بینید؟! وقتی صحبت از فرهنگ و ادب ایران است و پای مجسمۀ تمام‌نمای آن در روزگار ما به میان است، آدم‌ها را نمی‌شود خط‌کشی کرد. مرزبندی‌های ساختگی قومیتی مثل آذری و کُرد و ...، و مرزبندی‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مثل پزشک و معلم و باحجاب و شُل‌حجاب رنگ می‌بازد. معیار می‌شود: ایران و کهن‌فرهنگ انسانی، عرفانی و توحیدی‌اش. آنچه که شنبه سوم خرداد 1402 خورشیدی، تبریز پایتختش بود. 


باری این تنها گوشه‌ای از شعف تبریزی‌ها برای دیدنِ شفیعیِ کدکن بود. نمی‌دانم استاد شفیعی کدکنی چکامه‌ای در رسای تبریز سروده یا بعد از این دیدار خواهد سرود. اما یقین دارم با استقبالی که اهالی این شهر از ایشان کردند، در راه بازگشت به خانه، این دو بیت «کمال الدین خجندی» ورد زبانش شده است:


تبریز مرا راحت جان خواهد بود / پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا در نکشم آب چرنداب و گجیل / سرخاب زچشم من روان خواهد بود


سخن به درازا کشید و قطعاً حق مطلب را ادا نکردم و یقین دارم حتی گوشه‌ای از حال و هوای این روز تاریخیِ خودنمایی فرهنگ و ادب ایران در تبریز را چنانچه باید، نتوانستم روایت کنم و نمی‌شود.

می‌گویند «وصف العیش نصف العیش»؛ اما توصیف این روز نیم عُشرِ عیش هم نبود چه برسد به نیمی از آن! کاش یکایک ایرانیان در سرتاسر ایرانزمین –ایران بزرگ فرهنگی- این روز را در تبریز می‌بودند و از نزدیک، شکوهِ فرهنگ ایران و یکی از ستون‌های اصلی آن یعنی زبان و ادب فارسی را به چشم خویش می‌دیدند. چاره‌ای نیست جز اینکه دست‌کم از تکنولوژی مدد بگیرم تا با ثبت و ضبطِ تصاویری از روز تاریخی تبریز، اندکی در طعم شیرین این روز با خودم شریک‌تان کرده باشم! 

کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: شفیعی کدکنی تبریز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۷۷۸۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهبود خدمات‌رسانی شهرداری تبریز با بهره‌برداری از مرکز کنترل ترافیک و مدیریت بحران

ایسنا/آذربایجان شرقی شهردار تبریز در بازدید از روند اجرای پروژه ساختمان مرکز کنترل ترافیک و مدیریت بحران شهرداری دستورات لازم جهت تسریع در اجرای این پروژه را صادر کرد.

یعقوب هوشیار روز یکشنبه در بازدید میدانی از روند پیشرفت فیزیکی این پروژه اظهار کرد: این پروژه با هدف بهبود خدمت‌رسانی در امر ترافیک و مدیریت بحران کلانشهر تبریز در حال احداث است و با اتمام آن شاهد خدمات مطلوبی در این امر خواهیم بود.

وی ضمن قدردانی از تلاش‌های شبانه روزی شرکت عمران و توسعه آذربایجان به عنوان مجری طرح و همراهی شهرداری منطقه ۱ به عنوان کارفرما در این پروژه، دستورات لازم برای رفع موانع، تسریع و بهره‌برداری این پروژه را صادر کرد.

وی خاطرنشان کرد: این پروژه با زیربنای ۷۰۰۰ مترمربع در ۵ طبقه سازه‌ای با هدف دستیابی به مرکز کنترل ترافیک و مدیریت بحران شهری در سطح استانداردهای مدرن روز در حال احداث است.

به گزارش ایسنا، به نقل از روابط عمومی شهرداری تبریز، به گفته شهردار تبریز پروژه ساختمان مرکز کنترل ترافیک و مدیریت بحران شهرداری با تمام توان و با تکیه بر تخصص مهندسان و عوامل فنی و عمرانی شرکت توسعه و عمران آذربایجان در حال اجرا بوده و بر اساس زمان‌بندی ارائه شده پیش‌بینی می‌شود طی سال جاری به بهره برداری برسد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • واژگونی دو خودرو در تبریز ۲ کشته و مصدوم برجای گذاشت
  • جانمایی محل جدید آراد کوه در جاده تهران-قم در دست مطالعه است
  • راه اندازی دو مرکز خرید گندم در کهگیلویه/ مراکز شبانه روزی است
  • راه اندازی دو مرکز خرید در کهگیلویه/مراکز خرید شبانه روزی است
  • رقابت شهرهای استان کرمان برای عنوان پایتخت کتاب ایران
  • دومین حراج سکه در سال ۱۴۰۳ فردا برگزار می شود+ شرایط
  • دومین جلسه حراج سکه طلای مرکز مبادله ایران ۱۷ اردیبهشت برگزار خواهد شد
  • بهبود خدمات‌رسانی شهرداری تبریز با بهره‌برداری از مرکز کنترل ترافیک و مدیریت بحران
  • آغاز بیست‌وسومین حراج شمش طلا از ساعت ۱۲ امروز | متقاضیان حداکثر چند شمش می‌توانند خریداری کند؟
  • آغاز بیست‌وسومین حراج شمش طلا از ساعت ۱۲ امروز